مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت رنج برای افراد مبتلا به سندرم روده تحریكپذیر با درمان كارآمدی هیجانی بر رنج زندگی و سرمایه عاطفی
بیماران سندروم روده تحریكپذیر علاوه بر درمانهای پزشكی نیازمند درمانهای روانشناختی نیز هستند. بر همین اساس، این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت رنج برای بیماران مبتلا به سندرم روده تحریك پذیر با درمان كارآمدی هیجانی بر رنج زندگی و سرمایه عاطفی اجرا شد. پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه كنترل است. جامعه آماری كلیه بیماران سندرم روده تحریك پذیر مراجعه كننده به كلینیكهای گوارش در شهر اصفهان در زمستان 1403 بودند، كه از میان آنها 60 بیمار به صورت هدفمند انتخاب و در سه گروه (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. مقیاس ادراك رنج (شولز و همکاران، ۲۰۱۰) و پرسشنامه سرمایه عاطفی (گلپرور، 1395) برای سنجش متغیر وابسته در سه مرحله استفاده شد. دو گروه درمان، هر یك طی 8 جلسه 75 تا 95 دقیقهای تحت آموزش و درمان قرارگرفتند و گروه كنترل هیچگونه درمانی دریافت ننمود. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس اندازههای تكرار شده و آزمون تعقیبی بونفرونی از طریق نرم افزار SPSS نسخه 26 تحلیل گردید. نتایج نشان داد برای هر دو متغیر رنج زندگی و سرمایه عاطفی بین گروه آموزش مدیریت رنج برای بیماران مبتلا به سندروم روده تحریك پذیر با درمان كارآمدی هیجانی و با گروه كنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p)؛ به این معنی كه اثربخشی آموزش مدیریت رنج نسبت به درمان كارآمدی هیجانی بر كاهش رنج زندگی و افزایش سرمایه عاطفی بیشتر بود. با توجه به اثربخشی آموزش مدیریت رنج برای بیماران مبتلا به سندروم روده تحریك پذیر بر تضعیف رنج زندگی و تقویت سرمایه عاطفی، پیشنهاد میشود در مراكز درمانی در كنار درمانهای پزشكی، این آموزش و درمان نیز استفاده شود.
اثربخشی آموزش برنامه تابآوری پنسیلوانیا بر افسردگی، اضطراب و استرس زنان دارای همسر زندانی
کاهش سطوح سلامت روانی در زنان دارای همسر زندانی میتواند تأثیرات منفی زیادی بر زندگی این افراد داشته باشد. این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش برنامه تابآوری پنسیلوانیا بر افسردگی، اضطراب و استرس زنان دارای همسر زندانی انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش متشکل از کلیه زنان دارای همسر زندانی تحت پوشش انجمن حمایت از زندانیان شهر اردکان در سال ۱۴۰2-1403 بود. که در مجموع ۳۴ نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و با گمارش تصادفی در دو گروه ۱۷ نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب، استرس و افسردگی (لاویبوند، 1995) بود. گروه آزمایش برنامه تابآوری پنسیلوانیا را طی 10 جلسهی ۱۲۰ دقیقهای دقیقهای دریافت کردند و گروه کنترل هیچگونه مداخلهای را دریافت نکردند. دادهها به روش تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شدند. محاسبات آماری به کمک نرمافزار آماریSPSS26 انجام شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات افسردگی، اضطراب و استرس گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، در مرحله پسآزمون کاهش معناداری پیدا کرده است (0۵/0>p). نتایج این مطالعه از تاثیر آموزش برنامه تابآوری پنسیلوانیا بر شاخصهای سلامت روانی در زنان دارای همسر زندانی حمایت کرد و میتواند در بهبود عوامل روانشناختی این زنان به کار گرفته شود.
واکاوی تجارب ذهنی بازگشت به جامعه پس از بستری طولانیمدت روانپزشکی
هدف از این پژوهش، واکاوی تجارب ذهنی بازگشت به جامعه در افرادی بود که سابقه بستری بلندمدت در مراکز روانپزشکی را تجربه کردهاند. پژوهش حاضر به روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختیافته با ۳۰ نفر از افرادی که پس از بستری طولانیمدت روانپزشکی به جامعه بازگشته بودند، گردآوری شد. شرکتکنندگان بهصورت هدفمند از میان ساکنان شهر تهران انتخاب شدند. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار NVivo و روش تحلیل مضمون صورت گرفت. مصاحبهها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه یافت. یافتهها در قالب سه مقوله اصلی شامل: «بازتعریف خویشتن پس از ترخیص»، «تعامل با محیط اجتماعی»، و «سازوکارهای روانی مقابلهای» استخراج شدند. شرکتکنندگان تجربههایی چون بحران هویت، تلاش برای بازیابی خویشتن، مواجهه با انگ اجتماعی، انزوای اجتماعی، و راهبردهای مقابلهای متنوع را گزارش کردند. نقش امید، حمایت اجتماعی، درمان سرپایی، و داشتن اهداف جدید در بازتوانی روانی و اجتماعی افراد تأثیرگذار بود. فرایند بازگشت به جامعه پس از بستری روانپزشکی، تجربهای پیچیده و چندبعدی است که نیازمند حمایتهای روانی، خانوادگی و اجتماعی است. یافتهها ضرورت طراحی برنامههای ساختاریافته بازتوانی روانی مبتنی بر فرهنگ بومی، آموزش جامعه برای کاهش انگ، و ارتقاء خدمات پس از ترخیص را برجسته میسازند.
بررسی روایتهای بیننسلی از تجربه اضطراب خانوادگی
هدف این پژوهش، تبیین روایتهای روانی بازماندگان خشونت خانگی در فرایند بازتوانی روانشناختی با تمرکز بر تجربه زیسته، معناپردازی به رنج و مسیر بازیابی روانی است. این پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. مشارکتکنندگان شامل ۲۳ نفر از بازماندگان خشونت خانگی در شهر تهران بودند که بهصورت هدفمند انتخاب شدند. جمعآوری دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختیافته صورت گرفت و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. دادهها با استفاده از نرمافزار NVivo و تحلیل مضمون در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. تحلیل دادهها منجر به استخراج سه مضمون اصلی شامل «تجربه زیسته از خشونت» (ترس مزمن، انزوای تحمیلی، تحقیر روانی، خشونت فیزیکی)، «مسیر بازتوانی روانی» (آگاهی، حمایت اجتماعی، بازسازی هویت، خودبیانگری)، و «معنا و بازسازی روانشناختی» (معنادهی به رنج، رشد پستروما، خودمراقبتی روانی) شد. مشارکتکنندگان روایتگر فرایندی بودند که از فروپاشی روانی به سوی بازیابی تدریجی ساختار روانشناختی خود پیش میرفت. نتایج پژوهش نشان میدهد که فرایند بازتوانی روانی بازماندگان خشونت خانگی پیچیده، مرحلهای و مبتنی بر بازتعریف معنا و هویت است. شنیدن روایتهای بازماندگان میتواند مبنایی برای طراحی مداخلات درمانی مبتنی بر روایت، حمایتهای رواناجتماعی، و برنامههای بومیسازیشده در بستر فرهنگی ایران فراهم آورد.
بررسی روایتهای بیننسلی از تجربه اضطراب خانوادگی
هدف این پژوهش، واکاوی روایتهای بیننسلی از تجربه اضطراب خانوادگی در میان بزرگسالان تهرانی و شناسایی سازوکارهای انتقال و بازسازی اضطراب در بستر روابط خانوادگی است. این مطالعه با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با ۲۱ مشارکتکننده از شهر تهران گردآوری شد. انتخاب مشارکتکنندگان بهصورت هدفمند و با تنوع حداکثری انجام گرفت. فرایند مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. دادههای کیفی با استفاده از نرمافزار NVivo و از طریق کدگذاری مضمونمحور تحلیل شدند. تحلیل شامل استخراج کدهای اولیه، ایجاد زیرمقولهها و شناسایی مضامین اصلی بود. سه مضمون اصلی از تحلیل دادهها استخراج شد: «انتقال تجربی اضطراب بین نسلها»، «اضطراب به مثابه میراث خانوادگی» و «بازسازی معنای اضطراب در نسل جدید». روایتها نشان دادند که اضطراب اغلب از طریق سکوت خانوادگی، نقشهای ناهشیار و سبکهای رفتاری در خانواده منتقل میشود. همچنین نسل جدید با بهرهگیری از منابع حمایتی بیرونی، گفتوگوی بیننسلی و مرزبندی روانی با نسل پیشین، تلاش دارد تا معنای اضطراب را بازتعریف کند. اضطراب در خانوادهها نهتنها بهعنوان یک اختلال روانی، بلکه در قالبی معنابخش، فرهنگی و ساختاری منتقل میشود. تحلیل روایتهای بیننسلی میتواند درک عمیقتری از مکانیسمهای پنهان اضطراب خانوادگی فراهم سازد و زمینهساز طراحی مداخلات روانی و آموزشی مبتنی بر روایت باشد.
واکاوی ابعاد پنهان احساس شرم مزمن در نوجوانان دچار اضطراب عملکردی
هدف از این پژوهش، واکاوی ابعاد پنهان احساس شرم مزمن در نوجوانان مبتلا به اضطراب عملکردی با استفاده از رویکردی کیفی و پدیدارشناختی بود. این مطالعه با رویکرد کیفی پدیدارشناسی و با بهرهگیری از مصاحبههای نیمهساختاریافته انجام شد. جامعه پژوهش شامل نوجوانان ۱۴ تا ۱۸ ساله ساکن تهران با تشخیص اضطراب عملکردی بود که از طریق نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. با انجام ۱۸ مصاحبه و رسیدن به اشباع نظری، دادهها جمعآوری شدند. تحلیل دادهها با روش تحلیل مضمون و به کمک نرمافزار NVivo انجام گرفت. اعتبار پژوهش از طریق بازبینی مشارکتکنندگان و تحلیل همکاران پژوهشی تأمین شد. تحلیل دادهها منجر به استخراج سه مقوله اصلی شد: (۱) تجربه درونی شرم مزمن، (۲) پویاییهای خانوادگی و بینفردی، و (۳) راهبردهای ناکارآمد مقابلهای. زیرمقولههایی مانند خودارزیابی منفی، ذهنآگاهی منفی از خود، سبک تربیتی سرزنشگر، طرد اجتماعی و اجتناب رفتاری در روایتهای نوجوانان بهوضوح مشاهده شد. مشارکتکنندگان احساس کردند که شرم، تجربهای پایدار و درونیشده است که عملکرد، ارتباطات و هویت آنان را تحتتأثیر قرار میدهد. شرم مزمن در نوجوانان دچار اضطراب عملکردی، ساختاری پیچیده از عوامل درونی و بینفردی دارد و با راهبردهای مقابلهای ناسازگار همراه است. این نتایج بر اهمیت طراحی مداخلات روانی-اجتماعی، آموزش والدین و ایجاد فضای امن در مدارس برای کاهش شرم و ارتقاء سلامت روان نوجوانان تأکید دارند.
بررسی کیفی تجربه فقدان انگیزش در نوجوانان دارای افسردگی آتیپیک
هدف این پژوهش، تبیین کیفی تجربه زیسته نوجوانان مبتلا به افسردگی آتیپیک از فقدان انگیزش و شناسایی ابعاد و سازوکارهای ذهنی، هیجانی و رفتاری مرتبط با آن بود. این مطالعه با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. شرکتکنندگان شامل ۱۹ نوجوان مبتلا به افسردگی آتیپیک از شهر تهران بودند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. جمعآوری دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته صورت گرفت و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. مصاحبهها ضبط، پیادهسازی و با استفاده از روش تحلیل مضمون و نرمافزار NVivo نسخه ۱۲ تحلیل شدند. یافتهها به شناسایی سه مقوله اصلی انجامید: ۱) احساس درونی ناتوانی (شامل خستگی روانی، بیمعنایی فعالیتها، درگیری ذهنی با ناکامیها و...)، ۲) بیتعاملی با دنیای بیرون (انزوای اجتماعی، بیتفاوتی نسبت به بازخورد محیطی، گسست از اهداف آینده و...)، و ۳) نوسان هیجانی و ذهنی (شامل دوگانگی احساسی، نشخوار ذهنی، ناهمخوانی میان خواستن و توانستن و...). این مضامین نشاندهنده تجربهای چندلایه از بیانگیزگی در بستر عوامل شناختی، هیجانی و اجتماعی است. نتایج پژوهش نشان میدهند که فقدان انگیزش در نوجوانان مبتلا به افسردگی آتیپیک حاصل برهمکنش عوامل درونی و بیرونی است که به شکل خستگی ذهنی، ناامیدی، انزوا و گسست از معنا تجربه میشود. این یافتهها میتوانند زمینهساز طراحی مداخلات رواندرمانی مبتنی بر تجربه و تقویت ارتباطات اجتماعی و خودآگاهی در این نوجوانان باشند.
تبیین معنای ذهنی بازسازی خویشتن در زنان دارای سابقه بستری روانپزشکی
هدف این پژوهش، تبیین معنای ذهنی بازسازی خویشتن در زنان دارای سابقه بستری روانپزشکی از طریق تحلیل تجربه زیسته آنها بود. این مطالعه با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شد. دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با ۱۹ زن دارای سابقه بستری روانپزشکی در شهر تهران گردآوری شد. شرکتکنندگان بهصورت هدفمند انتخاب شدند و مصاحبهها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تمامی مصاحبهها ضبط، پیادهسازی و با استفاده از نرمافزار NVivo تحلیل شد. تحلیل دادهها با رویکرد کدگذاری مضمونمحور و در سه سطح کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفت. تحلیل دادهها منجر به استخراج سه مقولهٔ اصلی شامل «بازتعریف هویت فردی»، «بازیابی روابط اجتماعی» و «بازتوانی روانی و معنوی» شد. این مقولات شامل زیرمقولههایی همچون کشف دوبارهٔ خویشتن، پذیرش گذشته، ترمیم روابط خانوادگی، بازتعریف نقشهای اجتماعی، تجربه بهبودی ذهنی، استفاده از منابع معنابخش و راهبردهای خودمراقبتی بودند. شرکتکنندگان فرآیند بازسازی خویشتن را ترکیبی از تلاش درونی، معناجویی و تعامل با دیگران توصیف کردند. بازسازی خویشتن در زنان دارای سابقه بستری روانپزشکی، فرآیندی پیچیده، پویا و چندبعدی است که در آن عناصر هویت، روابط اجتماعی و توانمندسازی روانی در هم تنیدهاند. این یافتهها میتوانند زمینهساز طراحی مداخلات درمانی مؤثرتر و حساستر به جنسیت و زمینه فرهنگی بیماران باشند.
دربارهی مجله
نشریه روانشناسی سلامت و اختلالات رفتاری یک نشریه علمی-پژوهشی بینالمللی، دسترسی آزاد و داوریشده است که بهصورت فصلی منتشر میشود و به بررسی ابعاد روانشناختی، رفتاری و هیجانی سلامت و بیماری اختصاص دارد. این نشریه بستری علمی برای تبادل دانش میان پژوهشگران، درمانگران، روانشناسان، روانپزشکان، متخصصان سلامت عمومی و سیاستگذاران فراهم میکند تا بهصورت بینرشتهای به پیچیدگیهای تعامل میان سلامت روانی، سلامت جسمی و رفتارهای مرتبط با سلامت بپردازند.
تمام مقالات دریافتی در این نشریه تحت فرآیند داوری دو سو ناشناس قرار میگیرند؛ بدین معنا که هویت نویسندگان و داوران برای یکدیگر ناشناس باقی میماند. در این فرآیند، معمولاً دو یا سه داور متخصص به ارزیابی علمی، روشی و محتوایی مقالات میپردازند.
نشریه روانشناسی سلامت و اختلالات رفتاری با هدف ارتقاء سطح علمی و کاربردی در حوزه روانشناسی سلامت، پذیرای مقالات پژوهشی اصیل، مقالات مروری نظاممند، مطالعات کیفی و ترکیبی، و مقالههای نظری نوآورانه است. این نشریه ضمن پایبندی به اصول اخلاق نشر، به انتشار دانش آزاد و در دسترس برای عموم متعهد است.
فصلنامه علمی پژوهشی "روانشناسی سلامت و اختلالات رفتاری" از کمیسیون ارزیابی نشریات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سال 1403 موفق به کسب رتبه علمی ب شده است.
درباره فصلنامه علمی پژوهشی روانشناسی سلامت و اختلالات رفتاری
- شاپا: 7188-3092
- وضعیت چاپ: الکترونیکی
- دوره چاپ: فصلنامه
- زبان مجله: فارسی همراه با خلاصه مبسوط انگلیسی
- حوزه تخصصی: روانشناسی سلامت، روانشناسی بالینی، اختلالات شخصیت، اختلالات خلقی، اختلالات رفتاری
- هزینه انتشار مقالات(داوری و طراحی و چاپ): بر اساس ابلاغیه کمیسیون نشریات وزارت عتف
- نوع مجله: علمی پژوهشی
- رتبه ارزیابی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سال 1403: رتبه ب
- دسترسی به مقالات: رایگان
- نمایه شده: بله
- نوع داوری: دو سوناشناس (حداقل دو داور)
- مدت زمان بررسی اولیه: 14روز
- زمان داوری: حداقل 8 تا 14هفته
- ایمیل مجله: admin@jhpbd.com
به اطلاع کلیه نویسندگان محترم میرساند با توجه به الزامی شدن انتشار کد (ORCID) برای نشریات از طرف وزارتخانه خواهشمند است در قسمت ارسال مقاله، فیلد کد (ORCID) را برای تمام نویسندگان تکمیل و سپس مقاله خود را ارسال نمایید. جهت دریافت فایل راهنمایی دریافت کد (ORCID) اینجا کلیک نمایید.