واکاوی الگوهای درونیسازی باورهای ناکارآمد در اختلال شخصیت مرزی: مطالعهای پدیدارشناختی
کلمات کلیدی:
اختلال شخصیت مرزی, باورهای ناکارآمد, درونیسازی, تحلیل پدیدارشناختی, تجارب زیستهچکیده
هدف این پژوهش واکاوی فرایندهای درونیسازی باورهای ناکارآمد در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی بود. مطالعه حاضر با روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با ۲۶ مشارکتکننده مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که به مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند جمعآوری گردید. نمونهگیری به شیوه هدفمند صورت گرفت و مصاحبهها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. دادههای گردآوریشده با استفاده از نرمافزار Nvivo و روش تحلیل پدیدارشناسی تفسیری (IPA) تحلیل شدند. تحلیل دادهها منجر به استخراج سه مقوله اصلی شامل: الگوهای شکلگیری باورهای ناکارآمد، مکانیزمهای درونیسازی، و پیامدهای روانشناختی باورهای ناکارآمد شد. هر مقوله دارای چندین زیرمقوله و مفاهیم مرتبط بود. مشارکتکنندگان تجارب زیستهای نظیر طرد عاطفی، پیامهای منفی والدینی، گفتوگوی درونی منفی، و تمایلات خودویرانگرانه را بهعنوان اجزای اصلی فرآیند درونیسازی باورهای ناکارآمد توصیف کردند. این یافتهها ابعاد پیچیده و چندلایهای از این فرایند را آشکار ساختند. نتایج پژوهش نشان میدهد که باورهای ناکارآمد در اختلال شخصیت مرزی نهتنها ریشه در تجربههای اولیه دارند، بلکه از طریق مکانیزمهای درونیسازی مانند نشخوار ذهنی و همسانسازی با والدین منتقد تثبیت میشوند. درک این الگوها میتواند به طراحی مداخلات درمانی عمیقتر و فردمحورتر کمک کند.