واکاوی تجربه زیسته احساس ناکامی درمانی در بیماران دچار افسردگی مزمن
کلمات کلیدی:
افسردگی مزمن, ناکامی درمانی, تجربه زیسته, پژوهش کیفی, تحلیل مضمونچکیده
هدف این پژوهش واکاوی تجربه زیسته احساس ناکامی درمانی در بیماران دچار افسردگی مزمن و شناسایی عوامل و پیامدهای مرتبط با این پدیده بود. این مطالعه با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شد. دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با ۲۵ بیمار مبتلا به افسردگی مزمن از شهر تهران گردآوری شد. نمونهگیری به شیوه هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل دادهها با روش تحلیل مضمون و با کمک نرمافزار NVivo صورت گرفت. تحلیل مصاحبهها منجر به استخراج سه مضمون اصلی شامل تجربههای هیجانی و شناختی ناکامی درمانی، عوامل بینفردی و اجتماعی مؤثر بر ناکامی درمانی، و پیامدهای روانشناختی و رفتاری این پدیده شد. شرکتکنندگان به احساس ناامیدی، تردید به درمان، شکاف انتظارات و واقعیت، فرسودگی روانی، شرم اجتماعی، نبود حمایت خانواده و تعامل ناکافی با درمانگر اشاره کردند. پیامدهایی مانند کاهش انگیزه، انزوای اجتماعی، تشدید علائم افسردگی و پذیرش منفعلانه وضعیت گزارش شد. تجربه ناکامی درمانی در بیماران دچار افسردگی مزمن، ساختاری چندلایه دارد که تحت تأثیر عوامل فردی، بینفردی و ساختاری است و پیامدهای روانشناختی عمیقی بهدنبال دارد. توجه به روایت بیماران و رفع موانع اجتماعی و ساختاری میتواند به بهبود کیفیت خدمات درمانی و ارتقای سلامت روان کمک کند.