شناسایی ساختارهای عاطفی در تجربه شکستهای مکرر در درمانهای رواندرمانی
کلمات کلیدی:
شکست رواندرمانی, تجربه زیسته, ساختارهای هیجانی, تحلیل مضمون, درمانگریزیچکیده
هدف از این پژوهش، شناسایی ساختارهای عاطفی تجربه شکستهای مکرر در فرآیند رواندرمانی از منظر مراجعان و تبیین ابعاد هیجانی، تفسیری و راهبردی این تجربه زیسته بود. این مطالعه با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با ۲۴ نفر از مراجعان تهرانی که تجربه حداقل دو شکست در رواندرمانی داشتند، گردآوری گردید. نمونهگیری بهصورت هدفمند انجام شد و تا اشباع نظری ادامه یافت. دادهها با استفاده از نرمافزار NVivo و روش تحلیل مضمون ششمرحلهای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل دادهها منجر به شناسایی سه مقوله اصلی شد: (۱) تجربه هیجانی شکست در درمان، (۲) تحول معنایی نسبت به شکستهای درمانی، و (۳) راهبردهای مقابله با شکست درمانی. در هر مقوله، زیرمقولههایی همچون احساس ناتوانی، شرم، طردشدگی، بازاندیشی در موفقیت، تقویت خودآگاهی هیجانی، و کنارهگیری موقت از درمان ظاهر شد. این یافتهها نشان دادند که شکست در درمان تنها یک ناکامی بیرونی نیست بلکه یک فرآیند پیچیده درونی با پیامدهای هیجانی عمیق است. تجربه شکست در رواندرمانی دارای ساختارهای عاطفی چندلایهای است که میتواند بر استمرار یا قطع درمان، نگرش به درمانگران، و فرایند بهبود روانی تأثیرگذار باشد. درک این ساختارها برای ارتقاء حساسیت هیجانی درمانگران، پیشگیری از قطع زودهنگام درمان، و طراحی مداخلات ترمیمی ضروری است.